در عمق ارزوی من است که در وجودت خانه ای داشته باشم حتی به مسافت یک یاد.....
اشکم که سرازیر میشود دیری نمی پاید که یخ میزند...
عجب سرد است هوای نبودنت....
گستاخی خاطرم را ببخش که دمی از یادت نمی گذرد!
تو همان لاله ی سرخی من آن بلبل مست/بودنت زندگیم و نبودنت مرگ من است....
دل... این واژه ی کوچک گاهی به وسعت یک دریا برایت تنگ میشود....
وقتی که از دوریه تو تموم میشه تحملم از ته دل داد میزنم خیلی دوستت دارم گلم....
آخرین تماشایت را پلک نخواهم زد. مبادا تصویرت در چشمانم آواره شود...
نظرات شما عزیزان:
shima
ساعت19:26---6 ارديبهشت 1392
|